بر اساس نظریه پاولوف، فرآیندهایی اساسی بر تمامی فعالیت های دستگاه عصبی مرکزی حاکم است. یکی از این فرآیندها، برانگیختگی و دیگری، بازداری است. بر این اساس، تکرار برخی از رفتارهای قالبی باعث ایجاد ویژگی های تثبیت شده ای می شود که به عنوان بخشی از شخصیت فرد، در می آید.
دیدگاه «گری»
پس از پاولوف و آیزنک، گری، روانشناس عصب شناختی، با طرح دیدگاه خود در باب شخصیت، یک الگوی شخصیت و انگیزش دو بعدی بر پایه عصب روانشناختی پیشنهاد کرد و آن را الگوی فعال سازی رفتاری (BAS: Behavioral Activation System) و الگوی بازداری رفتاری (BIS: Behavioral Inhibition System) نامید.
سیستم فعال سازی (BAS)، اساس نوروفیزیولوژیک تکانش گری بوده و با عواطف مثبت همراه است و توسط محرک های مثبت فعال می شود. فعالیت زیاد این سیستم، منجر به اختلال های سلوک و دو قطبی می شود.
در حالی که سیستم بازداری رفتار (BIS)، اساس نوروفیزیولوژیک اضطراب بوده و با عواطف و محرک های منفی در ارتباط است، فعالیت بیش از حد این سیستم، باعث ایجاد اختلال های اضطرابی دوران کودکی شده و نقص در فعالیت آن در اختلال ADHD نقش دارد.
منبع: مجله اندیشه و رفتار، ۱٣٨٩، شماره ۱٧
ثبت ديدگاه