شخصی که مرتباً واکنش های عاطفی خود را سرکوب می کند، سریع تر بیمار می شود. حتی می توان این فرضیه را نیز مطرح کرد که اگر مردان به طورِ متوسط، هفت سال کمتر از زنان عمر می کنند، به این خاطر است که کمتر از راهِ گفتگو، عواطف و احساساتِ خود را ابراز می کنند.

سکوت به هنگامِ تحملِ مشکلات، برای مردان صفتی ممتاز محسوب می شود…

سرکوب عواطف

ابراز وجود

به این دلیل، ابراز وجودِ خلاق، از جمله شیوه های مهم درمان است؛ ابرازِ وجود، امکان می دهد که افکار و عواطف ، به جریان بیفتند و این بخشی از درمان است. از شخصِ افسرده بخواهید وضعِ خود را نقاشی کند یا شعری درباره ی با آن بسراید؛ فوراً حالش بهتر می شود.

اولاً به این دلیل که به جایِ آن که در افسردگی خود فرو برود، آن را به عینیت در می آورد و خود را بیرون می ریزد؛ ثانیاً ابراز نظر، او را در جریان زندگی قرار می دهد و همین اقدام، نوعی بازگشت به زندگی خواهد بود. وقتی درجا می زنیم و متوقفیم، در واقع، خلافِ جریانِ زندگی عمل می کنیم.

قانونِ موجودیت

اقدام به ابراز وجود، قبل از هر چیز، به دلیل آن که یک حرکت است، جریان حیاتی را تسهیل می کند. به همین دلیل هم مشاهد شده که در بعضی موارد، تغییر محیط اجتماعی یا کاری، می تواند آثارِ مفیدی در رفعِ افسردگی داشته باشد. حرکت یا تغییر، همان قانونِ موجودیتِ ماست…

 

بخشی از کتابِ « کتاب قربانی دیگرانیم و جلاد خویش (کالبد شکافی روان شناختی اسطوره ی ایزیس و ازیریس)

نویسنده : گی کورنو، روانکاوی یونگی است که در مؤسسه ی کارل گوستاو یونگ در زوریخ تحصیل کرده و یکی از مؤسسان محفل زوریخ در مونترئال است.

انتشارات : کاروان

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب