سوال کردن کودکان

سوال کردن کودکان بسیار مهم است. وقتی کودک، سوال نپرسد؛ دنیای پیرامونش را هم نمی‌تواند خوب بشناسد؛ منطق و عقلانیتش هم درست شکل نمی‌گیرد و فکرش، خلاق و نقاد نمی‌شود. برای این‌که عقلانیت و منطق در کودک شکل بگیرد لازم است سوال بپرسد! اگر ما به عنوان بزرگ‌تر کودک، به کنجکاوی او واکنش درست نشان دهیم؛ کنجکاوی کودک نتیجه‌ی منفی ندارد. برای مثال، وقتی کودک در مورد مسایلی که احتمال خطرآفرینی دارند سوال می‌کند، باید قوانین مربوط به استفاده از آن وسایل و نحوه‌ی استفاده از آن را در شرایط مناسب، برای وی توضیح دهیم.

سوال کردن کودکان و پاسخ به آن

مثل وقتی که کودک در مورد کبریت و نحوه‌ی استفاده از آن می‌پرسد یا سعی در استفاده از آن دارد؛ در این مورد، باید ابتدا درباره‌ ی موارد استفاده از آن، به او توضیح بدهیم؛ سپس او را به فضای باز و بیرون از محیط خانه ببریم؛ مقداری خاک و خاشاک جمع کنیم و به کودک بگوییم «می‌توانی در این‌ جا کبریت را روشن کنی» تا او نحوه‌ی استفاده و عمل آن را ببیند. باید توجه داشته باشیم که کنجکاوی، فقط پرسیدن نیست؛ هرگونه دست ‌کاری در محیط و هرگونه رفتاری که برای کشف و تجربه‌ای جدید، توسط کودک انجام می‌شود؛ کنجکاوی است. اگر ما شرایط مناسب را برای کنجکاوی کودک خود، فراهم نکنیم؛ اوخودش، دست به کار می‌شود که ممکن است خطرآفرین باشد. وظیفه‌ی پدر و مادر و اطرافیان کودک، پاسخ‌گویی با دقت و حوصله به سوالات کودک است.

از طریق کنجکاوی کردن، دو تفکر در کودکان فعال و تقویت می‌شود. یکی، تفکر خلاق است؛ یعنی این‌که فرد بتواند از امکانات موجود، تحلیل و نتیجه‌ ی درستی ارائه بدهد؛ دیگری، تفکر نقاد است. کودک باید بداند که سوال کردن، نشانه‌ی ضعف نیست. پرورش این دو نوع تفکر در کودکان، موجب می‌شود که در آینده، وقتی آن‌ها در موقعیت‌های نامناسب، مثل پیشنهادهای ناسالم، قرار می‌گیرند؛ بلافاصله، در ذهن‌شان سوال کنند و جنبه‌های مختلف آن پیشنهاد را بررسی و تحلیل کنند؛ سپس تصمیم درست را بگیرند. هم‌چنین، تقویت تفکر خلاق و نقاد، موجب رشد مسئولیت‌پذیری رفتاری در کودک می‌شود و می‌تواند از آسیب‌های اجتماعی آینده، پیش‌گیری کند.

علت سوال‌ کردن کودکان در مورد یک موضوع که موجب کلافگی اطرافیان می‌شود؛ چیست و چگونه می‌توان، آن ‌را برطرف کرد؟

وقتی پاسخ ما به سوال کودک، جامع و مانع نباشد؛ منجر به سوالات مکرر و مشابه کودک می‌شود؛ برای مثال، اگر در جواب این سوال، که «گربه» چه شکلی است؟ بگوییم «یک حیوان پشمالوی چهار دست و پا»، کودک، هر حیوان چهار دست و پای پشمالو را «گربه» تصور می‌کند و می‌پرسد: این گربه است؟ اما اگر تعریف ‌مان جامع و مانع باشد؛ یعنی ویژگی‌های گربه را شامل شود و مانع از تداخل با موارد مشابه باشد؛ از سوالات تکراری و اضافه‌ی کودک، جلوگیری می‌شود. علاوه بر این، اگر برای پاسخ به سوالات انتزاعی کودک، مثل «خدا کیست؟» پاسخ درستی ندهیم؛ یا پاسخ ما، متناسب با سن کودک نباشد؛ بر اثر پاسخ ناقص ما، درک مسئله برای کودک مشکل می‌شود.

پاسخ به سوال کردن کودکان

هرگاه مفهوم و موضوعی در ذهن کودک، ناقص باشد؛ منجر به سوالات مکرر او می‌شود. گاهی هم پیش می‌آید که ما پاسخ مناسب و جامع و مانع به کودک داده‌ایم؛ اما باز هم کودک، به طور مکرر، سوال می‌کند؛ این رفتار کودک، نشان‌دهنده‌ی توجه ‌طلبی اوست که آن هم، راه حل خودش را دارد. ما باید در مواقع لازم، توجه مناسب و کافی به کودک داشته باشیم. پاسخ، باید صحیح و متناسب با سن کودک باشد؛ مطلب را به طور عینی و با کمک تصویر، به او نشان دهیم و در آخر، از خود او بخواهیم که هرچه متوجه شده است را توضیح دهد؛ خیلی وقت‌ها اگر خود کودک، مطلب را توضیح دهد؛ سوالاتش کم یا قطع می‌شود.


مقاله مرتبط: پاسخ به سوال کودکان در رابطه با مرگ

مقاله مرتبط: سوالات فلسفی کودکان چیست؟

مقاله مرتبط: اصولی در پاسخ به سوالات جنسی کودکان


وقتی پاسخ سوال کودک را نمی‌دانیم؛ چه کار کنیم؟

یک راه حل برای مواقعی که پاسخ سوال کودک را نمی‌دانیم؛ یا نمی‌دانیم چه طور به او توضیح دهیم؛ این است که اول، از خودش بپرسیم؛ یعنی وقتی کودک پرسید؛ کارکرد فلان وسیله، به چه صورت است؟ از او بپرسیم؛ تو چه فکر می‌کنی؟ اگر پاسخ او، متناسب با سنش، خوب بود؛ بگوییم؛ آفرین، همین درست است.

یک راه دیگر این است که وقتی پاسخ سوالی را نمی‌دانیم؛ باید بگوییم؛ فعلا جواب را نمی‌دانم ولی به دنبال یافتن پاسخش می‌روم. می‌توانیم با مشارکت کودک، به دنبال پاسخ در کتاب، مجله یا اینترنت بگردیم؛ یا کتاب، بروشور و منبع و متن مورد نظر را به کودک بدهیم و از او بخواهیم آن را مطالعه کند و بعد با هم راجع به آن صحبت کنیم. این راه، نحوه‌ی پاسخ‌ یابی و تحقیق برای یافتن پاسخ سوال‌ها را به کودک یاد می‌دهد. علاوه بر این، موجب پرورش خلاقیت و تفکر نقاد کودک و بالا رفتن مهارت و دانش وی می‌شود؛ ضمن این‌که کودک با روند پیدایش سوال، تحقیق، تحلیل و ارزیابی کردن پاسخ‌ های موجود برای سوال مورد نظرش، آَشنا می‌شود.

گاهی اوقات، با وجود این‌ که پاسخ سوال را می‌دانیم؛ نباید پاسخ آماده به کودک بدهیم. دادن پاسخ‌ های آماده به کودک، جلوی خلاقیت او را می‌گیرد. برای رشد خلاقیت، کودک باید در شرایط مشکل و شَک قرار بگیرد؛ بنابراین بهتر است بعضی وقت‌ها، به او بگوییم: من هم نمی‌دانم، توچه فکر می‌کنی؟ به نظر تو چه گونه است؟ این مطلب یا کتاب را بخوان؛ بعد با هم درباره‌ی آن بحث می‌کنیم.

والدین باید آمادگی و حوصله‌ ی سوالات بی‌شمار کودکان را داشته باشند. اگر حوصله‌ی پاسخ دادن به سوالات کودک‌ شان را نداشته باشند و پاسخ مناسب را به او ندهند؛ بخش زیادی از کنجکاوی و در نتیجه، خلاقیت کودک را متوقف می‌کنند. کودک هم چون به پرسش‌گری و یافتن پاسخ برای سوالاتش نیاز دارد؛ برای یافتن پاسخ سوالاتش به دنبال منابع دیگری مثل گروه هم‌سالان خود، می‌رود. گروه هم‌سالان هم معمولا پاسخ صحیح و مناسبی به کودک نمی‌دهند و این مسئله می‌تواند آسیب‌ جدی به کودکان بزند.

بنابراین باید والدین، خودشان این وظیفه را به درستی انجام دهند.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب