از اواخر قرن گذشته، نوعی یکپارچگی محور بین زندگی بیرونی و درونی در حال شکل گیری بوده است؛یکی از حوزه های مهمی که این یکپارچگی در آن مطرح شده است، محیط کسب و کار سازمان ها می باشد. معنویت در محیط کار، از مفاهیم جدیدی است که در سالیان اخیر در ادبیات مدیریت و کسب و کار در غرب ظهور کرده است و حتی از آن، به عنوان یک پارادایم جدید نیز یاد می شود.
مفهوم معنویت در سازمان ها
معنویت را به عنوان منبعی پایدار برای سازمان ها دانسته اند که می تواند به آن ها در زمان های پرتلاطم و آشوب زده، یاری رساند و تناقض نمایی نظم و بی نظمی در سازمان را حل و فصل کند و بدون طرد هر یک، آنان را به صورت مقتضی به کار ببندد؛ چرا که سازمان ها برای فعالیت مستمر در عرصه های مختلف، نیازمندِ رفت وآمدِ همیشگی بین دو حالت تغییر و ثبات هستند. طی چهارصد سال گذشته، غرب بین دنیای بیرونی و دنیای درونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مثل مذهب معنویت و عرفان به کار جدا کرده است.
این بهایی از یک سو، سبب پیشرفت علوم و فن آوری های مختلف، افزایش فوق العاده رفاه زندگی، ظهور دموکراسی ها و حاکمیت قانون و … شده است؛ اما از سوی دیگر، بشر را از جهات بسیاری از والاترین جنبه های وجود انسانی اش جدا کرده است. در حقیقت، این پارادایم که به کل عالم گسترش یافته و تأمین رفاه انسان را به عهده گرفته است، مناطق وسیعی از قلمرو حساسیت بشری را متروک گذاشته و زمینه ای را فراهم کرده است تا انسان ها و به خصوص انسان های غربی، نوعی احساس نارضایتی و بی قراری داشته باشند.
– پر کردن خلا معنوی:
به همین دلیل است که آن ها برای پر کردن خلأ معنوی خود، گرایش زیادی به دست معنویت، مذهب و آیین های معنوی، به ویژه آیین های شرق آسیا، نشان می دهند. بسیاری از اموری که قبلاً در حیطه قلمرو خصوصی طبقه بندی می شدند، اکنون در حال تحمیل خود، به قلمرو عمومی می باشند. ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باوری به خدا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، رادمردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، احساسات، ملاحظه، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، تشویق همکاران، احساس صلح، هماهنگی، نوع دوستی و… به پژوهش ها و اقدامات مدیریتی و کسب و کار مهر حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند.
تعریف معنویت
- ﻟﻐﺖ “ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ” از واژه ﻻﺗﻴﻦ spiritus ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی روح و”ﺟﺎن” اﺳﺖ، رﻳﺸﻪ می ﮔﻴﺮد. (اﺷﺎره ﺑﻪ ﻫﺸﻴﺎری و حیات)
- معنویت، تمایل به جست و جوی هدف نهایی در زندگی و زیستن بر اساس این هدف را تعریف می کنند.
- نوعی معنا و نوعی آگاهی در زندگی
- برای دیگران، معنوی بودن به معنای دانستن، زیستن بر اساس این آگاهی است که زندگی بیش از آن چیزی است که ما می بینیم؛ معنوی بودن فراتر از دانستن و زیستن، مبنایی برای تحول شخص، بین شخصی، اجتماعی و حتی جهانی بر اساس این معرفت است که خدا همواره در وجود ما حاضر است.
- شناختی که کارکنان از زندگی باطنی و درونی دارند که تقویت می کند و تقویت شده است، به وسیله کار معنی دار که در زمینه اجتماعی جای گرفته است.
رویکردهای مختلف معنویت در محیط کار
- رویکرد دینی: که معنویت را در پیروی از دستورات یک دین خاص، مثل مسیحیت می بیند.
- رویکرد درونگرا: که معنویت را امری درونی می داند.
- رویکرد اگزیستانسیالیستی: که معنویت را معناجویی در کار و زندگی انسان می داند.
ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ در ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر و ﺳﺎزﻣﺎن
معنویت محیط کاری، یک موضوع جدیدی در مبحث سازمانی و یک موضوعی با توسعه نظری ــ علمی محدود به شمار می رود و به عنوان یک ﭘﺪﻳﺪه ﻛﺎﻣﻼ ﻓﺮدی، ﻛﻪ ﻫﻢ ﺷﺎﻣﻞ تلاش های ﻓﺮدی و ﻫﻢ ﺷﺎﻣﻞ تلاش های سازمانی می ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﻌﺮﻳﻒ می ﺷﻮد و ﺑﻪ ﺗﻼش هایی اﺷﺎره دارد ﻛﻪ به دنبال ﻣﺠﺘﻤﻊ ﻛﺮدن ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ و ﻛﺎر می ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ در ﺳﺎزﻣﺎن، ﻧﺘﻴﺠﻪ راﺑﻄﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﻣﻴﺎن ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎی ﻣﻌﻨﻮی ﻓﺮد و ﻣﺤﻴﻂ سازمانی می ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ در ﻛﺎر، ﺳﻔﺮی اﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻮی یکپارچگی شغلی و ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ ﻛﻪ ﺟﻬﺖ، ﻛﻤﺎل و پیوستگی در ﻛﺎر و ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر می آورد. ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ در ﺳﺎزﻣﺎن، ﻗﺎﻋﺪه نوپایی اﺳﺖ ﻛﻪ می ﺗﻮاﻧﺪ نیرویی ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ و ژرف را ﺑﺮای زندگی اﻓﺮاد ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن آورد. اﻳﻦ ﻧﻴﺮوی ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ، زمانی ﺣﺎﺻﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ زندگی کاری ﺑﺎ زندگی معنوی ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺑﺨﻮرد. ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ نیرویی، ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺑﺎ ﻫﺰاران ﺳﺎﻋﺖ ﻛﺎری ﻣﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﻛﺎری ﻟﺬت ﺑﺨﺶ ﺗﺮ، ﻣﺘﻮازن ﺗﺮ و ﻣﻌﻨﺎدار ﺗﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
– ﺟﺴﺘﺠﻮی ﻓﺮدی:
ﻃﺒﻖ ﮔﻔﺘﻪ ی ﻛﺶ و ﮔﺮای، ﻛﺎﺗﺎﻟﻴﺰور ﮔﺴﺘﺮش ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ در ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر، ﻋﺪم اﺳﺘﻮاری ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ناشی از کوچک ﺳﺎزی، مهندسی ﻣﺠﺪد و ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژی ﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ باشد. کارمندانی ﻛﻪ روﺣﻴﻪ ﺷﺎن ﺗﻀﻌﻴﻒ ﺷﺪه اﺳﺖ، به دنبال راه ﺣﻞ ﻫﺎی ﻣﻌﻨﻮی ﺑﺮای ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺮ ﺗﻨﺶ و اﺳﺘﺮس ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﺎ اﺳﺘﻮاری ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر ﻫﺴﺘﻨﺪ. وقتی ﻛﺎرﻣﻨﺪان ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ناشی از ﺗﺮس، بیگانگی اجتماعی و ﺗﻐﻴﻴﺮات آﺷﻔﺘﻪ می ﺷﻮﻧﺪ، ﺷﺮوع ﺑﻪ یک ﺟﺴﺘﺠﻮی ﻓﺮدی می ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺮای ﻛﺸﻒ ﻣﻌﻨﺎی ﻋﻤﻴﻖ ﺗﺮی از زندگی.
ﺑﺮای برخی دﻳﮕﺮ، ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ در ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر، ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ﺗﻼش ﺑﺮای ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت ﻣﻌﻨﻮی، ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در زندگی شخصی، ﺑﻠﻜﻪ در زندگی سازمانی ﻛﻪ زﻣﺎن زﻳﺎدی از زندگی ﻓﺮد را ﺗﺸﻜﻴﻞ می دﻫﺪ ﻧﻴﺰ می ﺑﺎﺷﺪ. ﺳﺎزﻣﺎن ها در ﺣﺎل درک اﻫﻤﻴﺖ درﮔﻴﺮ ﺷﺪن “ﻛﻞ” اﻓﺮاد در ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر ﺑﺎ مسئله ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ می ﺑﺎﺷﻨﺪ.
عناصر اصلی معنویت در محیط کار
- غیر رسمی
- غیر منسجم
- غیر سازماندهی شده
- غیر گروهی
- جامع و فراگیر و بدون بعد زمانی
- منبع نهایی
- فراهم کننده معنا و هدف زندگی
- تقدس هر چیز
- احساس عمیق
- ارتباط متقابل با هر چیزی
- آسایش و آرامش درونی
- تعیین کننده هدف
جنبه های معنویت
براک (۱۹۹۹)، سه رکن اصلی برای محیط کار معنوی، شامل:
- درونی
- بیرونی
- تلفیقی
مشخص می سازد که آن ها را به چهار نتیجه متفاوت، اما بسیار مرتبط، تقسیم می کند.
- رهبری و سازمان: علاقه به کارکنان، احترام به دیگران، سازگاری اعمال و هشیاری آشکار
- کارکنان: مهارت استادانه و پیشرفت دانش، تطبیق پذیری و عملکردهای مستمر
- کیفیت بیرونی: سازگاری، آگاهی محیطی و احساس مسئولیت نسبت به جامعه
- اعتماد متقابل و مسئولیت های مشترک برای منافع مشترک
موارد ۱ و ۳، نشانه های بیرونی یک محیط کار معنوی، از دیدگاه یک کارمند هستند. گزینه دو، بعضی از محرک های درونی را برای یک کارمند معنوی تبیین می کند و گزینه چهار، به عامل تلفیقی یعنی روابط متقابل بین همه گروه های درگیر در کار، اشاره دارد.
نک و میلی مام (۱۹۹۴)، به ارتباطات بین جنبه های درونی و بیرونی در محیط، با بیان اینکه الگوهای تفکر سازنده منجر به افزایش ادراک و معنویت بیشتر در کار می شوند، اشاره می کنند. آن ها تاکید دارند کارکنانی که تلاش می کنند تا مکنونات درونی خود را به سطح بالاتری از آگاهی ارتقاء داده و فضای فکری خود را از منفی به مثبت تغییر می دهند، قادر خواهند بود که معنویت را در کارشان افزایش دهند.
با معرفی اصطلاح خود رهبری تفکر (Leadership Thought Self =TSL)، نک و میلی مام بیان می کنند که با کاربرد مثبت TSL خود رهبری تفکر کارکنان خواهند آموخت که درک بهتری از واقعیت بیرونیشان در محل کار داشته باشند.
ثبت ديدگاه