انسان ها به شبیه خود جذب می شوند. ما دوست داریم هر شب، در سمت مشخصی از رختخوابمان بخوابیم یا در محل کار، ماشینمان را در همان جای همیشگی پارک کنیم؛ یا تعطیلاتمان را در همان جایی که همیشه برای تعطیلات می رفتیم، بگذرانیم.

بازگشت، شبیه یک غریزه اساسی است که به زندگیمان در این دنیای گیج کننده و دائماً درحال تغییر، یک حس استمرار و ایمنی می دهد. متأسفانه این غریزه ممکن است به ضرر ما به کار بیفتد. ما غالباً، در جستجوی موقعیت های احساسی مشابه آن چه در کودکی داشته ایم، هستیم. صرف نظر از این که آن تجربیات، مثبت یا منفی بوده اند…

سندرم بازگشت به خانه

روش کار سندرم بازگشت به خانه

من این انگاره یا الگو را سندرم «بازگشت به خانه» می نامم. سندرم بازگشت به خانه ، چنین عمل می کند:
وقتی بچه کوچکی بودید، خانه تان منبع اصلی عشق و ایمنی بود. حتی اگر پر از خشونت و یا هرج و مرج بود، هنوز هم خانه بود. جایی که شکمتان سیر می شد، جایی برای خوابیدن داشتید و به نوعی توجه دریافت می کردید.

بنابراین عشق در ذهن شما، خانه را تداعی می کند. به عبارتی، این دو در ذهن شما به هم مربوط هستند. همچنین بر اساس تجربیات دیگرتان، خانه نیز به نوبه خود، سایر ویژگی های دیگر را در ذهنتان تداعی می کند…

  • به عنوان مثال، اگر پدر و مادرتان مرتب دعوا می کردند، شما در ذهن خود، این معادله را خواهید ساخت که: خانه = هرج و مرج.
  • اگر به شما محبت و توجه زیادی نشان داده نمی شد، ممکن است معادله شما چیزی نظیر این می شد: خانه = تنهایی.
  • اگر یکی از والدین شما آزار دهنده بود، ممکن بود به این فرم تغییر یابد: خانه = ترس.

  – معادلاتی از ریاضیات پایه

چیزی را که از ریاضیات پایه در مدرسه یاد گرفته اید، هنوز به یاد دارید؟

A=C آن گاه B=C و A=B اگر

بیایید همین اصل را در به تصویر کشیدن سندرم بازگشت به خانه به کار ببریم:

  • اگر عشق = خانه و خانه = هرج و مرج، پس آن گاه عشق = هرج و مرج
  • اگر عشق = خانه و خانه = تنهایی، پس آن گاه عشق = تنهایی
  • اگر عشق = خانه و خانه = ترس، پس آن گاه عشق = ترس

ذهن شما هرگونه تداعی معانی را که شما از خانه دارید، برابر با عشق گرفته و این طور نتیجه می گیرد که عشق نیز باید چنین احساسی باشد. اگر خانه برای شما به معنای احساس هرج و مرج بود، آنگاه ممکن است اشخاص بی ثباتی را جستجو کنید تا شما را در خلق یک رابطه ی دراماتیک و پر هرج و مرج، کمک کنند.

اگر خانه به معنای تنهایی بود، ممکن است کسی را پیدا کنید که به شما عشق، محبت و توجه کافی ندهد تا این که بتوانید مجدداً در خود احساس تنهایی تولید کنید.

اگر خانه به معنای ترس بود، ممکن است جذب کسی شوید که تماماً از شما انتقاد کند و شما را تهدید کند که ترکتان خواهد کرد و یا کاری کند تا این که همیشه در ترس به سر برید. شما ناخودآگاه، چیزی را انتخاب می کنید که برایتان آشنا است؛ شما به خانه بر می گردید…

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب