رفتار درمانی دیالکتیکی ، نوع خاصی از روان درمانی شناختی ــ رفتاری است که در اواخر دهه ی هشتاد میلادی، توسط مارشا لینهان تدوین شد. هدف از تدوین این درمان، کمک به درمان بهتر اختلال شخصیت مرزی بود. از همان آغاز، این سبک درمانی برای درمان انواع دیگر اختلالات روانی هم به کار گرفته شد…


مقاله مرتبط : رفتار درمانی دیالکتیکی (۱)


رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) چیست؟

رفتار درمانی دیالکتیکی ، یک رویکرد شناختی ــ رفتاری است که بر جنبه های روانی ــ اجتماعی درمان، تاکید می‌ کند. نظریه ی مبنای این رویکرد، می‌ گوید برخی از افراد مستعد آن هستند که به برخی از موقعیت‌ های هیجانی به شیوه ای شدید و نامعمول واکنش نشان دهند.

موقعیت‌ هایی که بیشتر در روابط عاطفی، خانوادگی یا دوستانه یافت می‌ شوند. نظریه DBT می‌ گوید، سطح برانگیختگی برخی از افراد در چنان موقعیت‌ هایی و در مقایسه با میانگین مردم، سریع‌ تر افزایش پیدا می‌کند، به سطح بالاتری از تحریک هیجانی می‌ رسد و مدت زمان بیشتری طول می‌ کشد تا به سطح برانگیختگی پایه باز گردد…

رفتار درمانی دیالکتیکی

درک نشدن توسط افراد نزدیک

افرادی که در آن‌ها اختلال شخصیت مرزی تشخیص داده می‌ شود نوسان‌ های شدیدی در هیجاناتشان تجربه می‌کنند؛ دنیا را سیاه و سفید می‌ بینند و به نظر می‌ رسد که از یک بحران به بحران دیگری وارد می‌ شوند. افراد کمی در اطراف فردی که چنین وضعیت هیجانی خاصی دارد، این واکنش‌ ها را درک و فهم می‌ کنند.

در واقع بسیاری از آن‌ ها که متوجه نیستند، خانواده ی شخص و همراهان دوران کودکی او هستند و هیجانات فرد را بی اعتبار می‌ کنند. این شرایط باعث می‌ شود تا فرد مذکور، راهی برای مقابله با آن نوسان‌ های شدید و ناگهانی نداشته باشد. رفتار درمانی دیالکتیکی، شیوه ای است که در آن مهارت‌ های لازم برای حل این مسئله، به فرد آموزش داده می‌ شود…

خصوصیات DBT

    – حمایت مدار است:

در این شیوه، به فرد کمک می‌ شود تا توانایی‌ هایش را بشناسد و بر پایه ی آن ها رفتار کند. نتیجه ی چنین فرایندی، آن است که فرد احساس بهتری درباره خود و زندگی‌ اش داشته باشد.

    – مبتنی بر شناخت است:

در این شیوه به فرد کمک می‌ شود تا افکار، باورها و فرضیاتی که زندگی را سخت می‌ کنند نظیر: “من باید در همه چیز کامل باشم” یا “اگر عصبانی شوم آدم بدی هستم”، شناسایی کند. از دیگر سو به او کمک می‌ شود تا راه های متفاوتی برای تفکر پیدا کند تا زندگی آسان تر شود؛ مثلا: “من نیازی ندارم در همه چیز کامل باشم تا دیگران به من علاقه‌ مند شوند” یا “همه عصبانی می‌ شوند و این یک هیجان معمولی است.”

    – مبتنی بر مشارکت است:

کاربست این شیوه، محتاج توجه مداوم به رابطه ی مراجع و درمانگر است. درDBT افراد ترغیب می‌ شوند تا درباره ی مشکلات ارتباطیشان با درمانگر کار کنند و درمانگر هم همین کار را باید انجام دهد. در DBT از افراد خواسته می‌ شود تا تکالیف خانگی­شان را انجام دهند و مهارت‌ هایی از قبیل آرام کردن خود به وقت ناراحتی را تمرین کنند.

این مهارت­ ها بخش اساسی از درمان هستند و در جلسات آموزش هفتگی یاد داده می‌ شوند و در جلسات گروهی مورد بررسی قرار می‌ گیرند. درمانگر در جلسات فردی هم به فرد کمک می‌ کند تا بر مهارت‌ های آموخته شده در DBT مسلط شود و آن­ ها را به کار ببندد…

مؤلفه های رفتار درمانی دیالکتیکی

به طور کلی رفتار درمانی دیالکتیکی دو مؤلفه اصلی دارد:

  1. جلسات هفتگی روان­ درمانی فردی، که در آن بر رفتار حل مسئله برای مسائل و مشکلات هفته پیش تاکید می‌شود. خودزنی ها و رفتارهای خودکشی گرایانه، اولویت دارند و بعد رفتارهایی مورد بررسی قرار می‌ گیرند که در سیر درمان مداخله می‌ کنند. مسائل مربوط به کیفیت زندگی، به طور کلی مورد بحث قرار می‌گیرند. در جلسات روان­ درمانی فردی، همچنین بر کاهش واکنش ­های مربوط به اختلال استرس پس از سانحه و مقابله با آن‌ ها تمرکز می‌ شود و به افراد کمک می شود تا میزان احترامی که به خود می‌ گذارند و نیز کیفیت تصویری که از خود در ذهن دارند بهبود پیدا کند. همچنین در جلسات فردی، درمانگر به مراجع کمک می‌کند تا بسیاری از مهارت­ های بنیادی اجتماعی خود را یاد بگیرد و بهبود ببخشد.
  2. جلسات گروه درمانی، که عموماً دو و نیم ساعته است و با راهنمایی یک درمانگر آموزش دیده، اداره می‌شود. در این جلسات افراد مهارت‌ هایی را در چهار حوزه یاد می‌گیرند:
      • اثربخشی بین فردی
      • مهارت­ های تحمل پریشانی
      • پذیرش واقعیت
      • تنظیم هیجان و مهارت­ های توجه آگاهی (mindfulness)

 

منبع:

  Psych Central. (2007). An Overview of Dialectical Behavior Therapy. Retrieved on September 18, 2013, from http://psychcentral.com/lib/an-overview-of-dialectical-behavior.

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب