با استفاده از روش تحلیل رفتار متقابل ، می توان روشن کرد که در لایه های زیرین ارتباطات جاری بین انسان ها، به واقع چه چیزی در حال رخ دادن است…!

اجزای شخصیت انسان

اریک برن می گوید رفتارها، افکار، احساسات و عواطف مختلف انسان، از بخش های مختلف شخصیت وی سرچشمه می گیرد. وی اجزای شخصیت انسان را به سه بخش تقسیم می کند:

  1. حالت من کودک (child ego stage)
  2. حالت من والــد (parent ego stage)
  3. حالت من بالــغ (adult ego stage)

هر فرد از لحاظ رشد شخصیت، ابتدا دارای حالت کودک و سپس دارای حالت والد و در نهایت دارای حالت بالغ می شود. این سه بخش شخصیت، در هر فرد سالم وجود دارد؛ ولی مقدار اثر گذاری آن ها از فردی به فرد دیگر، در هر موقعیت معین زندگی فرق می کند.

حکومت های متفاوت

همچنین حاکمیت شخصیت در هر فرد، ممکن است به عهده یکی از این اجزاء باشد که هر کدام طبیعتاً حکومت های متفاوتی را بنا خواهند گذاشت. در حقیقت شخصیتی نداریم که فقط یک جزء را داشته باشد، ولی شخصیت های زیادی در اطراف ما هستند که یک بخش بر سایر بخش های شخصیت، غلبه داشته و آن ها را تحت سلطه خود دارد…

تحلیل رفتار متقابل

    – حالت من کودک:

همه افراد از لحاظ شخصیتی در درون خودشان، یک پسر بچه یا دختر بچه کوچک دارند. کودک به هنگام به دنیا آمدن، نیازهایی دارد که منجر به رفتارهایی در وی می شود. مثلاً با گرسنگی، می گرید. این حالت در کودکی پایان نمی پذیرد و تا بزرگسالی در افراد مختلف به انحاء مختلفی ادامه می یابد.

این بخش شخصیت که بدون هیچ تدبر، فکر یا بررسی جوانب، فقط با احساسات و لذات سر و کار دارد، پیوسته به دنبال لذت جویی و دفع درد و رنج است. سه خاصیت کلی این حالت عبارتند از:

  • هرگز از لذت جویی سیر نمی شود.
  • آینده را نمی بیند.
  • خواسته اش را به تاخیر نمی اندازد.

سر زندگی و هیجان، سیر کردن در تخیلات، لذت طلبی، لجبازی، دمدمی بودن، خلاقیت، کنجکاوی، علاقه به دانستن، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن، از جمله خصوصیات حالت من کودک است. این بخش از شخصیت، فرد را وا می دارد که هر چیزی را شخصاً خودش تجربه کند. اصلاً خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد؛ تمایلی به رعایت قیود اجتماعی، عرف، مذهب، قانون، تعقل و… ندارد.

    – حالت من والد:

حالتی است که نمایانگر رفتار فرد، به همان صورتی است که پدر و مادرش رفتار می کردند. در سال های اولیه ی کودکی (مخصوصاً ۵ سال اول)، باید و نبایدهای زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده می شود. این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سئوال در حالت من والد کودک ثبت می گردد و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد.

این بخش از شخصیت با دستورالعمل های زندگی و باید و نبایدهای آن، قانون مداری، مسئولیت پذیری و عادت ها سر و کار دارد. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف، یا بدون توجه به تعقل و منطق، به امری مبادرت می کند و یا صحبت می کند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری می نماید، از این بخش شخصیت خود استفاده می کند.

والد درون دارای دو بعد می باشد:

  • یک بعد انتقادگر؛ یعنی این که دائم به آدم سخت بگیرد.
  • و بعد دیگر نوازشگر است؛ یعنی این که از فرد و تصمیماتش حمایت کرده و او را نوازش می کند.

این دو دقیقاً کارهایی هستند که همزمان والدین ما در زندگی واقعیمان در مورد ما انجام می دهند. آدم هایی که عزت نفس پایینی دارند و با خود عناد دارند، به این والد انتقادگر خیلی میدان داده اند.

    – حالت من بالغ:

این بخش به اصطلاح عاقل، شخصیت و نمایانگر رفتار پخته و منطقی فرد است. در واقع مجموعه ای از احساسات، نگرش ها و طرح های رفتاری خود مختار و مستقل و واقع گراست که فرد را با واقعیت های موجود، تطبیق و هماهنگی می دهد. این بخش شخصیت، تجزیه و تحلیل می کند، آینده نگری می کند، میان احساسات و تعقل فرد تعادل برقرار می کند، احتمالاتی را که برای حل و فصل موثر دنیای خارج ضروری هست محاسبه می کند، فعالیت های دو بخش قبلی (کودک و والد) را تنظیم می کند و واسطه عینی شدن میان آن هاست.

در واقع شخصیت کامل انسانی، شخصیتی هست که سه بخش فوق (کودک ــ والد ــ بالغ) توام به صورت متعادل در آن حضور داشته باشند. لیکن رئیس، بخش بالغ باشد و با روشنفکری در جای خود به کودک و در جای خود به والد اهمیت دهد و شخصیت را با تجزیه و تحلیل متعادل نگه دارد. آدم هایی که به منطقی بودن مشهور هستند، به بالغ درونشان خیلی میدان می دهند…

کودک، والد و بالغ در روابط اجتماعی

به اعتقاد اریک برن وقتی که ۲ آدم رو به روی هم قرار می گیرند، انگار ۲ شخصیت ۳ بخشی رو به روی هم قرار گرفته اند. به طور کلی، شش رابطه بین حالات نفسانی دو نفر وجود دارد که عبارتند از رابطه:

  1. کودک ــ کودک
  2. کودک ــ والد
  3. کودک ــ بالغ
  4. والد ــ والد
  5. والد ــ بالغ
  6. بالغ ــ بالغ

    × کودک ــ کودک

وقتی شما با دوستان خود آب بازی می کنید، وقتی که شروع می کنید به تعریف جوک و اس ام اس خواندن برای همدیگر، و وقتی باهم شوخی می کنید، وارد یک رابطه کودک ــ کودک می شوید.

    × کودک ــ والد

در این رابطه، یک طرف رابطه نقش پدر و مادر را بازی می کند و نفر دیگر در لاک کودکی اش می رود. در بدترین حالت (و متاسفانه رایج ترینش) والد جنبه سختگیرش را به کار می گیرد و دائم امر و نهی می کند و کودک بخش سازگارش را به کار می گیرد و دائم می گوید: “چشم چشم شما درست می فرمایید.” اما رابطه والد ــ کودک همیشه این قدر هم وحشتناک نیست؛ کافی است که والد جنبه حمایت گرش را وارد کند و کودک طرف مقابل خودش را لوس کند.

در این حالت چیزی شکل می گیرد که اریک برن اسمش را گذاشته نوازش و معتقد است که همه ما آدم ها، به نوازش کردن و نوازش شدن احتیاج داریم.

    × کودک ــ بالغ

این هم وقتی است که یک طرف رابطه با منطقش حرف می زند و می خواهد تصمیمات منطقی بگیرد، اما طرف مقابل دائم می خواهد قضیه را عاطفی کند و با گریه کردن و لوس بازی و ناز کشیدن بازی را به نفع خودش تمام کند. مثلاً تصور کنید که شوهر دارد یک قضیه را برای زنش توضیح می دهد و از او می خواهد که در این راه کمکش کند اما یک دفعه زن می زند زیر گریه و می گوید که تو اصلاً به فکر من نیستی و به من توجه نمی کنی و … .

    × والد ــ والد

در حالت والد ــ والد، هر دو طرفمان می خواهیم ژست یک بزرگسال چیز فهم را بگیریم اگر والد حمایت کننده مان وسط باشد، مثالش می شود حرف زدن در مورد آب و هوا و تایید همدیگر و گفتن “به به ! به به!” به هم. اما اگر والد کنترل کننده و انتقادگر وسط باشد، آن وقت دعوا شروع می شود و هر کس می خواهد حرف های خودش را به کرسی بنشاند. همه در نقش پدر و مادر سختگیر گذشته می روند.

    × والد ــ بالغ

این رابطه هم خیلی رایج است؛ یعنی وقتی یک طرف با منطق رفتار می کند یا حرف می زند اما طرف مقابل شروع می کند به انتقادهای سخت گیرانه، خندیدن و مسخره کردن. مثلا تصور کنید یک نفر در حال سخنرانی است که ناگهان یک نفر از وسط جمع شروع می کند به بلند بلند خندیدن و انتقاد کردن و مسخره کردن سخنران.

    × بالغ ــ بالغ

در این رابطه، هم ما و هم طرف مقابلمان منطقی هستیم و همه چیز مطابق منطق پیش می رود و عاطفه دخالتی در رابطه ندارد. مثلاً وقتی که ما با استادمان در مورد یک موضوع درسی حرف می زنیم، احتمال دارد این بازی را راه انداخته باشیم. بازی ها عبارتند از یک سلسله مراوده ها که بین افراد و برای ارتباط برقرار کردن به کار می‌ روند.

تمام اعمال متقابل انسان‌ ها، طبق بازی های مرسوم و آدابی که از دل این بازی ها بیرون آمده، انجام می‌شود و اصولاً می‌ توان گفت تمام رفتارهای اجتماعی و گاهی خصوصی انسان ها، بازی است.

 

الهه عبدالرحمانی / دپارتمان بازی درمانی

مرکز روانشناسی اکسیر شهرک غرب