امروزه اداره کردن سازمان های بزرگ، پیچیده و پیشرفته، امریست بسیار دشوار که دستیابی به این مهم، مرهون زحمات مدیران لایق، مطلع و باکفایتی است که با به کارگیری دانش و فنون و تخصص های مدیریت، در انجام این امر مهم گام برداشته اند. یکی از اساسی ترین و مهم ترین وظایف مدیر در فرایند مدیریت، رهبری سازمان است.
نیاز به یک مدیر لایق
در واقع اصلی ترین رکن رهبری، نفوذ قابل توجه و توانایی اعمال قدرت است که توسط رهبر، بر روی زیردستان اعمال می شود و در رأس وظایف رسمی و سازمانی، یک مدیر قرار دارد. این خصیصه رهبری، یکی از ویژگی های برجسته و با اهمیت هر مدیر موفق است. امروزه مدیران با چالش های متعدد و گوناگونی مواجه اند؛ بنابراین سازمان های موفق به رهبرانی نیازمندند که با ژرف نگری و نگرش سیستمی، جهت مناسب و مسیر آینده سازمان را مشخص سازند، افراد را به آن مسیر هدایت کنند و انگیزه ایجاد تحول را در کارکنان به وجود آورند.
تعریف رهبری تحول گرا
- این اصطلاح برای اولین بار، توسط دانتون (۱۹۷۳)، به کار رفت. اگر چه این اصطلاح تا زمانی که کلاسیک ها به وسیلۀ برنز آن را به کار نبردند، مشهور نشد.
- رهبری تحول گرا فرآیند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروه ها برای ایجاد تغییر و تحول ناپیوسته در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل است.
ویژگی های رهبری تحول گرا
– انگیزش الهامی:
برانگیختن و بالا بردن انگیزش در پیروان، که با توسل به احساسات آن ها صورت می پذیرد. تاکید انگیزش الهام بخش بر احساسات و انگیزه های درونی است، نه بر تبادلات روزانه بین رهبر و پیروان.
– تحریک هوشی:
برانگیختن پیروان به وسیلۀ رهبری، به منظور کشف راه حل های جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان است. در واقع رفتار رهبر، چالشی را برای پیروان ایجاد می کند که دوباره در مورد کاری که انجام می دهند، کوشش و تلاش و در مورد چیزی که می تواند انجام یابد، دوباره تفکر کنند.
– ملاحظات شخصی:
توجه به تفاوت های فردی پیروان و ارتباط با تک تک آن ها و تحریکشان، از طریق واگذاری مسئولیت ها برای یادگیری و تجربۀ آن ها است. افراد به وسیلۀ رهبران حمایت می شوند و رهبران در رابطه با توجه به احساسات و نیازهای شخصی آن ها نگران هستند.
مقایسۀ رهبری خدمت گزار و رهبری تحولگرا (شباهت ها و تفاوت ها)
– شباهت ها:
- با مطالعه در این دو سبک رهبری، مشخص می شود که هر دوِ این سبک های رهبری، ریشه در مفهوم رهبری کاریزماتیک دارند.
- هر دو بر تشویق افراد، ارزش گذاردن به افراد، شنود موثر، مربی و معلم بودن و توانمندسازی دیگران تاکید دارند.
– تفاوت ها:
- رهبری خدمت گزار به شیوه ای غیرسنتی، یعنی قرار گرفتن در مقام خدمت گزاری، به این تاثیر دست می یابد. رهبری خدمت گزار تاکید بیشتری بر خدمت کردن به پیروان دارد و همچنین آزادی بیشتر و اعتماد بیشتری به زیردستان نشان داده می شود.
- رهبری تحول گرا بیشتر بر اهداف سازمانی تاکید دارد، در حالی که رهبری خدمت گزار بر افرادی که پیروان او هستند، تاکید و تمرکز دارد.
- در مدل رهبری خدمت گزار، انگیزۀ رهبر برای رهبری، از احساس برابری رهبر با زیردستان ناشی می شود. به عبارت دیگر، سیستم اعتقادی رهبر، او را مجبور می کند که خود را هم تراز و برابر با کسانی که هدایت می کند، بداند. یعنی تمام اعضای سازمان از حقوق، اطلاعات و چشم انداز برابر و مشابه برخوردار بوده و نقش رهبر، تسهیل در شکل گیری گروه در سازمان است.
× دیگر تفاوت ها…
- رهبری خدمت گزار همانند رهبری تحول گرا با استفاده از مکانیزم های سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاست های سازمانی و شیوه ها و روش ها، باعث ایجاد فرهنگ مولد روانی با ویژگی های معنوی بودن، شخصی، مولد، منفعل و تمایل به حفظ وضع موجود می شود که این فرهنگ، موجب می گردد که رهبری خدمت گزار در محیط های ثابت موفق تر عمل کند و در محیط های پویا، به شکل ناموفق تر از رهبری تحول گرا عمل کند و این سبک رهبری را برای دورۀ ثبات و آرامش در سازمان مناسب کند.
- در مقابل، رهبری تحول گرا با استفاده از مکانیزم های سازمانی مانند پاداش، ارتباطات، سیاست های سازمانی و شیوه ها و روش ها باعث ایجاد فرهنگ توانمندسازی پویا با ویژگی های فعال، قوی، پویا و نوآور می شود. این فرهنگ سبب می شود که رهبری تحول گرا در محیط های پویا موفق تر عمل کند و در محیط های ثابت به شکل ناموفق تر از رهبری خدمت گزار عمل کند و این سبک رهبری را برای دوره های بحران یا گذار از وضعیت فعلی و مخصوصاً زمان های ایجاد تغییر مناسب کند.
نظریه رهبری تحول گرا
این رهبران سعی می کنند خصوصیات اخلاقی و ایده آل های متعالی مانند آزادگی، عدالت، برابری، صلح و انسانیت را پیرامون خود متجلی سازند و نه خصوصیات پستی مانند ترس، حرص، حسادت و تنفر. این نظریه بر تقویت نیازهای سطح بالاتر پیروان تاکید می ورزد. از نظر برنز، رهبری تحول گرا توسط هر کس با هر موقعیت در سازمان قابل پیاده شدن است. در این نوع رهبری، افراد می توانند بر همتایان و مافوق ها، مانند زیردستان، اثرگذاری داشته باشند.
رهبری تحول گرا
یکی از دغدغه های سازمان ها و پژوهشگران در چهار دهه پیش، رهبری بوده است و تلاش شده این پدیده را با یک سری از معیارهای دانشگاهی عملی کنند. یکی از جدیدترین رویکردهایی که برای مطالعه رهبری پدید آمده است، مدل رهبری تحول گرا بوده است.
بر اساس نظریه رهبری تحول گرا ، یک رهبر، نیازمند استفاده از بازیگران داخلی جهت انجام وظایف لازم برای سازمان است تا به اهداف مطلوبش دست یابد. در این راستا، هدف رهبری تحول آفرین، آن است که اطمینان یابد مسیر رسیدن به هدف، به وضوح از سوی بازیگران داخلی درک شده است، موانع بالقوه درون سیستم را برطرف می کند و بازیگران را در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده ترغیب می نماید.
این دیدگاه، سازمان را قابل تشبیه به قایقی می داند که باید از یک رودخانه پرتلاطم بگذرد که جریان آب آن، همواره طوفانی است. در این حالت، آنچه وضع را بدتر می کند این است که کسانی بر این قایق سوارند که پیش از این همکاری نداشته اند و هیچکدام پیش از این، از این رودخانه عبور نکرده اند. در مسیر رودخانه، پیچ و خم ها و سنگ های درشتی قرار دارد که قایق به طور غیر منتظره با آن ها برخورد میکند، مقصد قایق نیز به درستی مشخص نیست، هر چند وقت یکبار هم تعدادی افراد جدید بر این قایق سوار میشوند و عدهای هم قایق را ترک میکنند.
– بر موج دریا سوار شوید:
لاکت در این باره معتقد است که موج دریا، تجربه ترسناکی است. اگر در قبال آن ایستادگی کنید، شما را به گوشه ای پرتاب می کند، با این وجود اگر بر آن سوار شوید، می تواند در زمان کوتاهی شما را به جای دوری ببرد. به طور قطع بسیار ساده تر است که منتظر امواج تغییر باشید و بر آن ها سوار شوید تا اینکه اصرار ورزید که بی حرکت بمانید و به سویی رانده شوید.
مدیریت و رهبری ساکن و بی تحرک، نمی تواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق می کند و یا کشتی این مدیریت و رهبری، در گل فرو رفته باقی می ماند. رهبران تحول گرا در باورها، ارزش ها و اهداف پیروان نفوذ کرده و تأثیر فوق العاده ای در پیروان خود به جای میگذارند. آن ها از طریق گفتار و کردارشان کل سازمان را دچار تحول می کنند. پیروان این رهبران نسبت به آن ها احساس اعتماد و وفاداری می کنند. نفوذ رهبران تحول گرا، از طریق کلمات، گفتگو، بینش و الهام بخشی به دیگران است.
مؤلفه های رهبری تحول گرا
- نفوذ آرمانی (ویژگی های آرمانی ــ رفتارهای آرمانی): در این حالت، فرد خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل می شناسند و سعی می کنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است.
- انگیزش الهام بخش: رهبر، کارکنان را ترغیب می کند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد، معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند.
- ترغیب ذهنی: رهبر، به صورت ذهنی کارکنان را بر می انگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق می کنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آن ها پیروان را ترغیب می کنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مسئله نوآورانه را پیاده کنند.
- ملاحظات فردی: رهبر، نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده می کند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص می دهند و به آن ها کمک می کنند تا مهارت هایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند.
ثبت ديدگاه