گسترش روز افزون علوم و فنون و پیچیده تر شدن شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مطرح شدن اندیشه های نو و گوناگون، عدم اطمینان محیطی، عدم قطعیت، تغییرات و چالش های زیاد دنیا، ایجاب می کند که سازمانی با قدرت یادگیرنده و به روز رسانی خود ایجاد گردیده و خود را به فنون و استرتژی های لازم مجهز سازند و بتوانند با تحولات سریع خود را منطبق ساخته و به موقع به محرک های محیطی پاسخ داده و با کسب دانش و آگاهی گسترده و به شکل پویا و زنده در حوزه بهسازی و توسعه سازمان، به حیات خود ادامه دهند.
تاریخچه سازمان های یادگیرنده
سازمان های یادگیرنده، پدیده ای است که با شروع دهه ۹۰ میلادی مطرح شد. علت پدیدار شدن چنین سازمان هایی شرایط، نظریه ها و تغییر و تحول در محیط های سازمانی قبل از دهه مذکور بوده است؛ به گونه ای که تمام سازمان ها تلاش گسترده ای را برای بقای خود آغاز کرده بودند و برای آنکه بتوانند خود را در محیط پر تلاطم اطراف خود حفظ کنند، می بایست از قالب های غیرپویا، خارج و به سمت سازمان یادگیرنده متحول شوند؛ یعنی در ساختار و اساس خود تغییرات عمیقی ایجاد کنند.
تعریف یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده
- ریشه واژه یادگیری، کلمه هند و اروپایی است که به معنای شیار انداختن یا دنبال کردن است.
- یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده، به عنوان توانمندسازی سازمان در کسب بینش و درک و تجربه از طریق آزمایش و تجربه، مشاهده و تجزیه و تمایلی برای ارزیابی شکست ها و موفقیت ها قلمداد می شوند.
- یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروه ها در درون سازمان است؛ ولی در سازمان یادگیرنده، یادگیری سازمان به عنوان یک سیستم کلی مطرح است. در کل، سازمان یادگیرنده، حاصل یادگیری سازمانی است.
- سازمان یادگیرنده سازمانی است که تمامی قدرت فکری، دانش و تجربه سازمان را برای ایجاد تغییرات و بهبود مستمر، در جهت توسعه در اختیار گرفته و بر آن مدیریت می کند.
دیگر تعاریف…
- یادگیری سازمانی عبارت است از تمامی روش ها، ساز و کارها و فرایندهایی که در درون سازمان به منظور تحقق یادگیری، به کارگرفته می شوند.
- سازمان یادگیرنده، سازمانی است که در آن، اعضاء به طور مستمر، خود را در جهت تحقق هدف ها و آمالی که واقعاً در پی آنند، توسعه می دهند.
- یادگیری سازمانی، فرایند کشف و اصلاح خطاهاست.
- یادگیری سازمانی فرآیند کسب دانش، توزیع اطلاعات، تفسیر اطلاعات و حافظه سازمانی می باشد که در شرایط تغییر، به طور موفقیت آمیزی خود را تطبیق می دهد. در این زمینه، چالش، انجام دادن برای یادگیری و یادگیری برای انجام دادن می باشد.
- یادگیری سازمانی، اشاره به مجموعه ای از فرآیندهایی دارد که منجر به اقدامات مدیریتی و آموزشی می شود و بنابراین می تواند برای ایجاد سازمان یادگیرنده، استفاده شود.
- کسب و کاربرد دانش، مهارت ها، ارزش ها، عقاید و نگرش های بهبود بخش در جهت نگهداری، رشد و توسعه سازمان.
ویژگی های فرایند یادگیری سازمانی
- تغییر در دانش سازمانی
- افزایش محدودههای ممکن
- تغییر در ذهنیت افراد
تفاوت سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی
- یادگیری سازمانی، مفهومی است که برای توصیف انواع خاصی از فعالیت هایی که در سازمان جریان دارد، به کار گرفته می شود.
- سازمان یادگیرنده به نوع خاصی از سازمان اشاره می کند. به عبارت دیگر، باید گفت، سازمان یادگیرنده، حاصل یادگیری سازمانی است.
وجه تمایزی بین سازمان یادگیرنده را به عنوان توانمندسازی در کسب بینش و درک از تجربه از طریق آزمایش و تجربه و یک تمایلی برای ارزیابی شکست ها و موفقیت ها می داند.
اهداف سازمان یادگیرنده
- خلق عملکرد برتر
- توسعه کیفیت
- ایجاد تعهد رقابتی
- اصلاح و بهبود قدرت سازگار
- تعهد بخشیدن به نیروی کار
- بهبود کیفیت تصمیم گیری
- درک وابستگی های درونی
- ایجاد پلی بین کار و خلاقیت
ویژگی های سازمان یادگیرنده
- سازمانی است که در آن، یادگیری نیاز همیشگی کلیه کارکنان تلقی می شود.
- تاکید بر یادگیری، چگونه یادگرفتن و جذب و توزیع دانش، خلق و تولید اطلاعات و دانش جدید و مورد نیاز دارد.
- در سازمان های یادگیرنده، اطلاعات در تمامی سطوح سازمانی به طور روان، جریان دارد.
- یادگیری در سه سطح فردی، گروهی و کل سازمان تحقق می یابد.
- فضای آرمان طلبی و نوآوری، تشویق می شود.
- کارکنان به طور مستمر، قابلیت های خود را در مسیر تحقق اهداف مشترک فردی و سازمانی گسترش می دهند.
- مدیریت مشارکتی در سازمان حاکم است.
- ارتباطات تسهیل می شوند.
- اعضای سازمان آموخته اند که چگونه به طور دسته جمعی یاد گیرند.
- تمامی کارکنان به مشتریان، عوامل محیطی و حتی رقبا، به عنوان منابع اطلاعات می نگرند.
دیگر ویژگی ها…
- آموخته ها، به سرعت وارد فرآیندهای عملیاتی می شوند و موجب ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد ها می گردند.
- ضروری ترین سرمایه گذاری در توسعه نیروی انسانی است.
- تجربه و علم را با هم بهکار می گیرد.
- با مشکلات نامأنوس است و به آن ها خو نمی گیرد.
- از الگوی ذهنی پوینده ای برخوردار است.
- سیستم پاداش چندگانه دارد.
- بین بینش و رهبری، رابطه وجود دارد.
- علت مشکلات را در خود جستجو می کند. اغلب انسان ها تمایل دارند که مشکلات و شکست های خود را به عوامل خارجی و غیرقابل کنترل نسبت داده و موفقیت ها را حاصل تلاش و عملکرد خود بدانند. چنین انسان هایی هیچگاه ارزیابی دولتی از خود نداشته و ضعف های خود را نمی شناسند.
انواع یادگیری سازمانی
- یادگیری تک حلقه ای: یادگیری تک حلقه ای، زمانی اتفاق می افتد که در بستر هدف ها و سیاست های جاری سازمان، خطاها کشف و اصلاح شوند.
- یادگیری دو حلقه ای: یادگیری دو حلقه ای، زمانی اتفاق می افتد که سازمان خطاها را کشف و اصلاح می کند و هنجارها، رویه ها، سیاست ها و هدف های موجود را زیر سؤال می برد و به تعدیل و اصلاح آن ها می پردازد.
- یادگیری سه حلقه ای (یادگیری ثانویه): زمانی اتفاق می افتد که سازمان ها یاد بگیرند چگونه یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای را اجرا کنند. به عبارت دیگر، یادگیری سه حلقه ای توانایی یادگرفتن درباره یادگیری است. دو فرم یادگیری اولیه صورت نمی گیرد، اگر سازمان ها آگاه نباشند که یادگیری باید اتفاق بیفتد. این بدان معنی است که آگاهی از سبک ها و فرآیندها و ساختارهای یادگیری، پیش نیاز ارتقای یادگیری است. از یادگیری سه حلقه ای به عنوان «فرا یادگیری» نیز نام برده اند؛ در این سطح سازمان ها یاد می گیرند که چگونه یاد بگیرند.
چگونگی ایجاد سازمان یادگیرنده
- اطلاعات جمع آوری شده، تجزیه و تحلیل شده و حقایق جدیدی را تولید کند.
- حقایق پذیرفته شده و به نتایج جدی نائل شود.
- شرایط تغییر درک شود و پارادایم های جدید توسعه یابد.
- درک و فهم متضمن تکنولوژی جدید شوند.
- کسب حقایق جدید یا افزایش تجربه شامل عقاید و نگرش ها شود.
- دانش از طریق ارتباطات، آموزش، گفت و گو و تربیت انتقال داده شود.
ایجاد یک سازمان یادگیرنده
دورنمای تمام سازمان های یادگیرنده، رسیدن به موفقیت مطلوب و ایده آل است؛ بنابراین برای چنین سازمان هایی موارد زیر ضروری است.
– شناخت هدف:
اولین گام در راه ایجاد سازمان یادگیرنده، شناخت هدف است؛ چون هر گونه اقدام عملی قبل از شناخت هدف، منجر به شکست خواهد شد.
هدف عبارت است از یک بینش مشترک در بین افراد سازمان که در همه سطوح نمایان می شود و مدیریت عالی سازمان، مسئول اطمینان یافتن از وجود توسعه آن است.
– وجود رهبران اندیشمند:
وجود رهبران اندیشمند در سازمان یادگیرنده، از آن جهت اهمیت دارد که بدون یک رهبر متعهد به یادگیری، سازمان هرگز موفق نخواهد بود. در سازمان های یادگیرنده، برای دستیابی به آنچه که مورد توافق همگان است، به رهبری خردمند و تحول آفرین نیاز است. از آنجا که سازمان یادگیرنده سازمانی است دانش آفرین و خلاق، بنابراین رهبر باید به گونه ای عمل کند که در درون سازمان این خلاقیت ایجاد شود.
– وجود کارکنان یادگیرنده و خلاق:
شرط لازم سازمان های یادگیرنده، کارکنان و مدیران یادگیرنده است. در سازمان های یادگیرنده، افراد باید به توانایی های خود، وقوف کامل داشته باشند و آن ها را توسعه و بهبود بخشند.
– تفویض اختیار به کارکنان و آموزش آن ها:
در سازمان های یادگیرنده، اختیارات به میزان زیادی به افراد واگذار می شود و به افراد احترام گذاشته می شود و نسبت به آن ها، اعتماد کامل وجود دارد. همچنین فضایی برای پیشرفت آن ها فراهم می شود و بر اساس توانایی فرد و استعداد او به یادگیری و رشد، او را برمی گزینند و آموزش می دهند. این سازمان ها در زمینه آموزش سرمایه گذاری سنگین می نمایند.
آموزش کارکنان برای درک نوع فعالیت ها و تفویض اختیار به آن ها جهت تصمیم گیری، باعث می شود که افراد سازمان احساس نوعی مالکیت بکنند و از کار کردن در سازمان، بر خود ببالند. سازمان یادگیرنده موجب می شود که مسئولیت فرد در برابر سازمان افزایش یابد و از نظر عواطف و احساسات در وضعی قرار گیرد که جهت تامین هدف های مورد نظر از هیچ کوششی فروگذار نکنند و با هر مشکلی دست و پنجه نرم کنند.
– مشارکت کامل در اطلاعات:
داده های رسمی درباره بودجه، سود و هزینه ها در اختیار افراد قرار می گیرد. هر شخص آزادی عمل دارد تا با سایر افراد در درون سازمان، اطلاعاتی را رد و بدل کند.
– برخورداری از یک الگوی پوینده:
سازمان یادگیرنده باید به ساز و کارهایی مجهز باشد تا الگوهای ذهنی خود را نسبت به مسایل شناسایی کرده و آن ها را دائماً مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
بنابراین برای اینکه سازمان ها موفق باشند، لازم است الگوهای ذهنی واقع بینانه ای داشته باشند؛ با اطلاعات، آن ها را به روز درآورند و بکوشند تا پویایی و انعطاف آن ها همواره حفظ شود.
– به کارگیری علم و تجربه:
سازمان یادگیرنده ترکیبی از علم و تجربه را مورد استفاده قرار می دهد تا به کمک این دو، تصمیم های بهتری بگیرد؛ زیرا استفاده از دانش در تصمیم گیری های سازمانی، سرعت، دقت و هزینه های کمتری را به سازمان ارزانی می دارد و به کارگیری تجربه ها، تصمیمات اتخاذ شده را واقع بینانه و هماهنگ با محیط های مؤثر بر سازمان می کند. در سازمان های یادگیرنده، آنچه که برای یادگیری لازم است، علم و تجربه است و از تجربه، در به کار گیری یافته های گذشته استفاده می شود.
در این سازمان ها افراد باید به کمک دانش و تخصص خود، گزینه های موفق را برای آینده برآورد کنند و با بهره گیری از تجربه، به تصمیمی منطقی و خردمندانه دست یابند.
ثبت ديدگاه