تفاوت در میزان بروز و شدت رفتارهای جامعه ستیزانه و ارتکاب جرم و جنایت در مردان و زنان می تواند توجیه مناسبی برای بررسی های علل تمایز رفتارهای پرخاشگرانه و مخرب ارتکاب جرم وابسته به عامل جنسیت باشد. به طوری که محققان معتقدند با انجام بررسی و تحقیق می توان رفتارهای مرتبط با جرم و جنایت را در زنان پیش بینی و کنترل کرد.
اختلالات خلقی
از آنجایی که شروع اختلالات خلقی به ویژه افسردگی در زنان بیشتر از مردان گزارش شده است، به طوری که شیوع این بیماری به طور متوسط در زنان دو برابر تخمین زده شده و بالاترین شیوع را در بین اختلالات روانپزشکی دارد، انتظار می رود بتوان ریشه درصد قابل توجهی از انگیزه های جنایت و ارتکاب جرم را در این طیف پیدا کرد.
تفاوت های هورمونی، تاثیرات پسا زایمانی، آسیب پذیر بودن زنان نسبت به مشکلات اقتصادی و اجتماعی، تفاوت یادگیری در آموختن الگوهای مربوط به خشم و پرخاشگری، تاثیر متفاوت عوامل استرس زا مانند مرگ عزیزان، طلاق یا از دست دادن شغل از فاکتورهای موثر در متفاوت جلوه دادن انگیزه های ارتکاب جرم در زنان و مردان است.
سوء مصرف مواد یا اعتیاد به الکل
تحقیقات متعددی نشان می دهد که میان پرخاشگری، ارتکاب جرم و مصرف مواد مخدر رابطه نزدیکی وجود دارد از آن جایی که اختلالات وابسته به مواد شایع ترین مشکل روانی در میان مردان گزارش شده است و هر مردی در طول عمرش به طور متوسط ۲۰ درصد احتمال دارد اختلال سوء مصرف یا وابستگی به مواد را تجربه کند، محققان بر این باورند که با کنترل عوامل تاثیر گذار بر اعتیاد مردان میتوان تا حدودی از ارتکاب جرم و جنایت وابسته به این فاکتور چشم پوشی کرد.
نباید فراموش کرد الگوهای مصرف الکل و مواد مخدر و همایندی آن با بروز رفتارها و مشکلاتی مانند خودکشی، دیگرکشی و تهدید به قتل، تهدید به اسید پاشی و اختلالاتی مانند شخصیت ضداجتماعی و اختلالات وابسته به آن در مردان بیشتر از زنان است. از طرفی دیگر مسمومیت با الکل به دلیل بروز عواملی مانند تحریک پذیری، توهم های آمرانه یا هذیان های گزند و آسیب که بسیار خطرآفرین بوده و ممکن است زمینه ساز جرم و جنایت در قالب خوزنی یا قتل باشد.
عوامل زیستی
فرضیه های زیادی بر این مبنا بیان شده اند که افزایش انگیزه ارتکاب جرم و جنایت در افراد ریشه قوی در الگوهای وراثتی دارد. مطابق با این دیدگاه های زیستی خاستگاه علل احتمالی تبهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه در زنان و مردان متفاوت است.
هورمون ها
نقش هورمون ها در بروز رفتارهای خشن و ضد اجتماعی توسط محققان ثابت شده است. به ویژه فرضیه های وابسته به الگوهای زیستی متعددی نشان می دهد که تفاوت نوع میزان ترشح هورمون ها و نوروترنسمیترها در زنان و مردان می تواند توجیه مناسبی برای تمایز رفتارهای ضد اجتماعی و اجتماع ستیزانه در زنان و مردان دانست.
افسردگی پس از زایمان
مطابق با آمارهای انجام گرفته افسردگی های پس از زایمانی در ارتکاب رفتارهای غیر عادی به خصوص آسیب زدن به خود یا فرزند نقش دارد. معمولا در صورتی که علائم خلقی در مدت یک ماه پس از زایمان برطرف نشد می توان آن را افسردگی پس از زایمان دانست که به دلیل توام بودن با عواملی مثل توهم و هذیان می تواند بسیار خطرناک باشد.
الگوهای دوران کودکی
همچنین تفاوت الگوهای یادگیری، نقش پذیری های جنسیتی و عوامل زیستس در زنان باعث می شود تا زنان هیجاناتی مانند شرم، گناه و پشیمانی را بیشتر تجربه کنند و به دلیل برقراری روابط عاطفی محکم تر و حس همدلی و همدردی بیشتر، بروز رفتارهای جامعه ستیز و ارتکاب جرم را کمتر تجربه کنند.
در مقابل مردان بیشتر تحت تاثیر الگوهای کلامی و فیزیکی پرخاشگرانه به خصوص در دوران کودکی قرار دارند و اکثر آن ها از طریق همانند سازی با والد پرخاشگر و همجنس در نخستین سال های زندگیشان، پرخاشگری و جامعه ستیزی را آموخته و درونی سازی می کنند. همچنین متفاوت بودن تحریف های شناختی و استدلال های غیر منطقی در زنان و مردان، انگیزه و میزان ترغیب شدن به ارتکاب جرم را در دو جنس متفاوت ارزیابی می کند.
ثبت ديدگاه